صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
12 ماه قبل
1

درس اول: منطق ترازوی اندیشه

منطق برای جلوگیری از خطای ذهن پدید آمده، خطای فکری در نتیجه گیری را مغالطه یا سفسطه می گوییم. مغالطه ها را می توان بیماری اندیشه دانست که منطق دان می کوشد با آنها مبارزه کند. برای پیشگیری یا مبارزه با مغالطه ها باید قواعد منطقی را آموخت این قواعد را علم منطق در اختیار ما می گذارد. منطق دانان قواعدی را که ذهن انسان بطور طبیعی براساس آنها اندیشد را کشف کرده اند، نه اختراع لذا ارسطو کاشف منطق است، مدون منطق است نه مخترع.

گرچه ذهن ما بطور طبیعی درست فکر می کند، اما همواره در معرض خطا و اشتباه قرار دارد. خصوصاً در استدلال های پیچیده و تعریف ها، منطق هم علم کاربردی است و هم ابزاری (علم آلی) کاربردی است یعنی نیاز به مهارت دارد. مثل دوچرخه سواری، دوچرخه سواری فقط بصورت آموزشی نظری نمی توان دوچرخه سوار ماهری شد باید بصورت عملی و مهارت کسب کرد. از اینکه گفتم ابزاری است یا آلی نه علمی مانند فیزیک و فلسفه که حقایق هستی را بیان می کنند نیست. بلکه منطق ابزاری است مثل شاقول در دست یک بناء، منظور از شاقول همان تراز است که دیوار را صاف می کند و همچنین از نظر ابزاری تشبیه کرده بود به سیستم های کنترلی خودرو که وظیفه آن کنترل کردن و هشدار دادن است اما عامل حرکت خودرو نمی شود.

حیطه های کاربردی منطق: در حیطه های کاربردی منطق می خواهد اشاره کند که منطق پیش نیاز فلسفه است. همچنین برای تعلیم و تعلّم یعنی آموزش های صحیح یعنی در داد و ستدها که به دام کلاه برداران نیوفتیم. و آگاهی از روش های بازاریابی مشتری آگاهی تبلیغات درست از نادرست. لذا سر تاسر زندگی ما منطق است بخاطر اینکه دچار مغالطات نشویم گول تبلیغات نادرست را نخوریم اما حیطه های اصلی منطق همان تعریف و استدلال است ابتدا اشاره می کنم به تعریف علم.

 

 

علم:

صورتهای حاصل شده از اشیاء در نزد ذهن علم هست دو حیطه اصلی منطق تعریف و استدلال

اقسام علم:

تصور و تصدیق

تصور:

ادراک ساده بدون حکم

تصدیق جمله خبری، قضیه ادراک به همراه حکم این بدون حکم و همراه حکم مهم است

تصدیق:

می تواند صادق یا کاذب باشد، چگونه تصور را از تصدیق تشخیص دهیم؟ تصور یک کلمه است یا مجموعه از کلمات. کلمه کتاب، درخت، درختم، مجموعه از کلمات یک جمله ناقص بدون حکم یعنی چیزی را به چیزی نسبت ندادیم مثلا می گیم من فردا به مدرسه ... حکم ندادم نمیتونه قضاوت کنه صادقه یا کاذبه اینم تصور گویند.

تصور:

مجموع ادراک ساده بدون حکم، اما تصدیق جمله کامل همراه با فعل یعنی در واقع ادراک به همراه حکم چیزی را به چیزی نسبت دادیم. مثال: هوا آفتابی است. آفتابی را به هوا نسبت دادیم در واقع حکمش کردیم. درختان باغ خشک شدند، این میشه تصدیق. عسل شیرین است، جمله کامل به همراه فعل قضیه جمله خبری.

 

 

دانش بشری یا علم بشری به دو دسته تقسیم می شود:

تصور و تصدیق

تصور می شود معلوم و مجهول تصدیق هم می شود معلوم و مجهول اگر مجهول آنها تصور باشد برای معلوم ساختنش باید از تصورات استفاده کنیم که این میشه تعریف برای شناخت تصورات معلوم به تصورات مجهول برسیم یعنی آن چیز را تعریف کردیم.

جزیزه مجهول

جزیره:

آن قطعه زمینی که از هر طرف آب است یک سری تصورات معلوم کنار هم چیدم تصور مجهول را تعریف کردیم این میشه تعریف، اما اگر تصدیق مجهول باشد باید از تصدیقات کمک بگیریم، مثلا اگر کسی به شما بگه جیوه حاوی الکتریسیسته است این مجهول است کدام مجهول، تصدیق پس برای معلوم ساختنش از خود تصدیقات معلوم استفاده می کنیم.

1) جیوه فلز است.

2) هر فلزی حاوی الکتریسیته است.

نتیجه:

جیوه حاوی الکتریسیته است.

پس مجهول اگر تصور بود از تصورات معلوم و اگر تصدیق بود از تصدیقات معلوم استفاده می کنیم.

ملاک تشخیص تصور و تصدیق را دراین مبحث گفتیم.


سایر مباحث این فصل